اعدام، عاقبت قاتلان موساد
تاریخ انتشار: ۹ بهمن ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۶۲۶۲۵۱
حکم اعدام ۴ عضو تیم عملیاتی مرتبط با سرویس موساد که از مسیر اقلیم کردستان عراق به صورت غیرقانونی وارد کشور شده بودند و قصد انجام عملیات بمب‌گذاری در یک کارخانه تولید تجهیزات وابسته به وزارت دفاع در اصفهان را داشتند، صبح امروز اجرا شد، این افراد قبل از عملیات، توسط سربازهای گمنام امام زمان (عج)، دستگیر شده بودند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!
به گزارش ایسنا، نفرات اصلی تیم اجرایی پروژه بمب‌گذاری موساد در یک کارخانه تولید تجهیزات دفاعی و موشکی مرتبط با صنایع دفاعی کشور، ۴ نفر با نام‌های: محمد فرامرزی (سرتیم و هدایتگر تیم)، محسن مظلوم (مسئول نگهبانی از اطراف رانندگی و پشتیبانی تیم)، وفا آذربار (برادرزاده عبدالله آذربار؛ نفر دوم گروهک کومله که وظیفه جاگذاری بمب‌ها را در سوله مربوطه بر عهده داشت) و پژمان فاتحی (مسئول رفع موانع و درگیر شدن با افراد در صورت بروز مشکل) بودند و افراد دیگر دستگیر شده در این پروند از نفرات پشتیبان عملیاتی و اطلاعاتی تیم بودند.
۴ متهم پرونده، قصد انجام عملیات علیه یکی از مراکز مرتبط با وزارت دفاع در نجف آباد اصفهان در تاریخ اول مردادماه ۱۴۰۱ را داشتند که چند روز قبل از عملیات، توسط سربازهای گمنام امام زمان (عج)، دستگیر شدند.
شکست رژیم صهیونیستی در اجرای «عملیات بزرگ» موساد در سال ۱۴۰۱ منجر به برکناری رییس و همه اعضای اصلی میز ایران در موساد شد. دستگاه اطلاعاتی ایران با ضربه‌ای که به این عملیات زد، رسوایی بزرگی برای موساد بوجود آورد.
وزارت اطلاعات در مرداد سال گذشته توانست عملیات این تیم تروریستی را خنثی و عوامل آن را دستگیر کند. در پنجم مرداد ۱۴۰۱ جزئیات بازداشت این تروریست‌ها را اعلام شد. وزارت اطلاعات هدف این تیم ۴ نفره تروریستی را انفجار یک مرکز صنایع حساس دفاعی کشور اعلام کرد. از این تروریست ها ۸ بمب بسیار قوی برای انفجار هدف اصلی و ۸ بمب کوچک مخصوص تخریب تجهیزات همراه،۴ قبضه سلاح کمری ویژه همراه با صدا خفه کن و تعداد زیادی فشنگ، آخرین نسخه های سیستم های ارتباطی ویندوز قرمز، تعداد قابل توجهی لپ‌تاپ و گوشی‌های تلفن همراه و روترهای مخصوص، ابزارهای فنی ویژه برای اخلال در سیستم‌های کنترلی محیط هدف و نیز برای انفجار از راه دور، مجموعه کامل ابزار گریم، کلاه گیس و وسایلی برای تغییر اثر انگشت، مقادیر قابل توجهی ارزهای خارجی و ریال ایرانی و اسناد هویتی مختلف جعلی ایرانی و غیر ایرانی کشف شده بود.
دیوید بارنیا دنبال چه بود؟
دیوید بارنیا رئیس موساد شخصا هدایت این عملیات که به «عملیات بزرگ» معروف شده بود را بر عهده داشت. قرار بود در این عملیات، انفجاری بزرگ در یک مرکز حساس صنعتی غیرنظامی در روز کاری با تلفات زیاد رخ دهد البته این انفجارها هیچگاه در اصفهان رخ نداد اما تبعاتش دامن‌گیر مسئولان میز ایران در موساد شد. موساد برای انجام این عملیات از گروهگ کومله در اقلیم کردستان استفاده کرد. این ۴ تروریست برای این عملیات از اعضای حزب کومله در سلیمانیه عراق انتخاب و از اقلیم کردستان وارد ایران شده بودند.
با اینکه مهتدی سرکرده گروهک کومله ادعای دست داشتن در این عملیات را رد کرد، اما مدارک بدست آمده و اعترافات تروریست‌ها، راه فراری برای این گروهک باقی نگذاشت. طراحی عملیات موساد از سال ۱۴۰۰ شروع شده بود. یوسی کوهن بعد از شش سال از ریاست موساد کنار رفته و دیوید بارنیا معاون او به ریاست موساد رسید. او برای شروع کار خود و اثبات کارآمدی‌اش به دنبال انجام عملیات در ایران است و انفجار در یک مرکز صنعتی در اصفهان را انتخاب می کند. در این مرکز دانشمندان ایرانی در حال ساخت آلیاژ خاص برای ساخت بدنه هواپیما بودند. این مرکز صنعتی نزدیک یک کارخانه مواد شیمیایی قرار داشت و همین عامل می توانست ابعاد انفجارها و خسارات را بیشتر کند.
چرا موساد سراغ کومله رفت؟
موساد برای انجام عملیات خود، از کمک گروهک کومله استفاده کرد زیرا ایران دشمن مشترک هر دوی آنها بود. موساد از مهتدی خواست تا چند تیم چهار نفره از میان زبده‌ترین افراد خود برای انجام این عملیات در اختیار آنها قرار دهد تا دوره‌های آموزشی را سپری کنند. عبدالله آذرباد که نفر دوم کومله محسوب می‌شود این افراد را انتخاب و به موساد معرفی کرد و بعد از برگزاری آزمون، یک تیم چهار نفره انتخاب شدند. پژمان از اعضای شاخه عملیاتی کومله، محمد مسئول سایبری گروهک، محسن مسئول آموزش اعضای تازه وارد و وفا برادرزاده عبدالله آذربار این تیم چهار نفره را تشکیل دادند.
آموزش تروریست‌ها در آفریقا
آنها توسط افسران موساد در روآندا، بوتسوانا و تانزانیا دوره‌های آموزشی رانندگی، تیراندازی، انفجار بمب، گریم، جعل مدارک هویتی، تغییر اثر انگشت، کار با وسایل ارتباطاتی و نرم‌افزارهای جاسوسی را سپری کردند. در این دوره‌های آموزشی، عملیات اصفهان شبیه سازی شد بود و آنها بیش از هفتاد بار انجام عملیات را تمرین کردند. قرار بود هشت مبل در کارخانه اصفهان منفجر شود. حتی بارنیا با این تروریست‌ها در تانزاینا دیدار کرد.
ورود تروریست‌ها به کشور در پوشش کولبر
این چهار تروریست سپس به اقلیم کردستان بازگشتند و در این مدت تحت حفاظت بودند. پس از دستور موساد، آنها به عنوان کولبر از مرزهای غربی وارد ایران شدند. آنها کارت بانکی، کارت ملی و سایر مدارک هویتی جعلی در اختیار داشتند. طبق نقشه قبلی، دو نفر مستقیم به تهران رفته و دو نفر دیگر به همدان و ساوه رفته و سپس به اصفهان رفتند. در اصفهان تیم‌های پشتیبانی به این افراد سلاح و تجهیزات رساندند و خانه در اختیار آنها قرار دادند. خرید ماشین، اجاره منزل، سیم‌کارت و گوشی نیز از طریق افراد عادی انجام شد و در اختیار این افراد قرار گرفت. افراد عادی بی‌خبر از اهداف تیم تروریستی و با هدف کسب پول در این مسیر قرار گرفته بودند. تیم‌های پشتیبانی با ارتباط‌گیری در فضای مجاری با این افراد، با وعده پول از آنها خواسته بودند که منزل، ماشین و گوشی در اختیار تروریست‌ها قرار دهند.
دستگیری تروریست‌ها و خنثی‌سازی عملیات
در روز عملیات، یک نیسان چندین مبل را که مواد منفجره در آن جاسازی شده بود، چند اسپیکیر که درآن سلاح جاگذاری شده بود را به اصفهان آورد و فقط مرحله آخر یعنی جاگذاری این مبل‌ها در این مرکز صنعتی مانده بود. آنها باید بمب‌ها را جاگذاری می کردند تا بمب‌ها بوسیله ماهواره فعال شود.
هر چهار نفر در نقاط مدنظر آماده شده و بمب ها را دریافت کرده بودند و تنها مرحله جاگذاری بمب ها در مرکز صنعتی اصفهان باقی مانده بود البته آنها اطلاع نداشتند که زیر نظر وزارت اطلاعات هستند.پس از اینکه موساد دستور شروع عملیات را صادر کرد، سربازان گمنام امام زمان وارد عملیات شده و این تیم چهار نفره و همچنین تیم‌های پشتیبانی را دستگیر کرد. شکست این عملیات منجر به برکناری مسئول میز ایران در موساد شد. آنها متوجه نشدند که از کجا ضربه خوردند.
اقلیم کردستان پناهگاهی ناامن برای موساد
ایران بارها نسبت به فعالیت گروه‌های تروریستی علیه کشورمان در اقلیم کردستان عراق و همکاری آنها با موساد هشدار داده است. در اسفند سال ۱۴۰۰ سپاه مقر جاسوسی موساد در اربیل عراق را به دلیل اقدامات تروریستی صهیونیست‌ها در ایران، با موشک منهدم کرد.
با این حال فعالیت این گروهک‌ها ادامه یافت و سال گذشته گروهک‌های تجزیه‌طلب با استفاده از ناآرامی های داخل کشور تحرکات مسلحانه خود در مرزهای غربی کشور آغاز کردند که البته این اقدامات با پاسخ نیروهای مسلح کشورمان همراه شد. اسماعیل خطیب وزیر اطلاعات در خصوص فعالیت این گروه‌ها در دوره ناآرامی‌های کشور در سال گذشته گفت که « به دنبال براندازی، آمدند نزدیک مرز ما کارخانه اسلحه سازی راه انداختند و دیدیم همه تولیدات به ایران قاچاق می‌شود. یک منطقه اقلیم کردستان عراق که نیمچه استقلالی دارد مرکزی شده برای سرویس‌های دنیا. یک مرتبه می‌بینیم که تمام تجزیه طلبان مرده در آنجا زنده می‌شوند.» او همچنین خبر داد که «حدود ۴۰۰ بمب در سراسر کشور توسط وزارت اطلاعات کشف و خنثی‌سازی شده است و امسال حدود ۲۰۰ تروریست نیز دستگیر شدند.»
ایران به عراق تا شهریور فرصت داده بود تا این گروهک‌های مسلح را خلع سلاح کرده و از مرزهای غربی دور کند. سرلشکر باقری رئیس ستاد کل نیروهای مسلح کشورمان در روز بیستم تیر امسال اظهار کرده بود که « متأسفانه برخی از کشورهای همجوار درباره مسئولیت‌شان نسبت به مرز به‌درستی عمل نمی‌کنند. در شمال عراق گروه‌های تجزیه‌طلب مسلح حضور دارند که ناامنی‌هایی را در مرزهای ما ایجاد می‌کنند... تا شهریورماه که زمان تعهد دولت عراق است، صبر می‌کنیم و امیدواریم که دولت عراق به مسئولیتش عمل کند اما اگر این زمان بگذرد و اینها مسلح باقی بمانند یا عملیاتی انجام دهند، قطعاً عملیات‌های ما علیه این گروه‌ها با شدت بیشتر تکرار خواهد شد.»
با ادامه فعالیت گروه‌های ترورریستی و تجزیه‌طلب در نزدیکی مرزهای ایران و همکاری آنها با موساد، در روز ۲۶ دی سپاه به مقر جاسوسی موساد در اقلیم کردستان عراق حمله موشکی کرد. در این حمله ۴ فروند موشک از غرب و ۷ فروند موشک دیگر از شمال غرب کشور به مقر جاسوسی موساد در اقلیم کردستان عراق شلیک شد. در این حمله پیشرو دیزایی رئیس شرکت «فالکون» که در واقع شرکتی پوششی برای همکاری با موساد در اقلیم کردستان بود کشته شد. فالکون پوشش موساد و مسئول محافظت از عناصر آنها در اربیل و همچنین مسئول حمایت‌های لجستیکی از آنها نیز بود.
انتهای پیام
منبع: ایسنا
کلیدواژه: وزارت اطلاعات موساد حمله موشکی به مقر موساد در اربیل اعدام ۴ عضو تیم تروریستی موساد لایحه برنامه هفتم توسعه مجلس شورای اسلامی انتخابات ۱۴۰۲ انتخابات مجلس دوازدهم اقلیم کردستان عراق اقلیم کردستان وزارت اطلاعات تیم چهار نفره انجام عملیات دیوید بارنیا مرکز صنعتی تروریست ها گروه ها بمب ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۶۲۶۲۵۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
انتقاد شدیدالحن از حکم اعدام توماج | کسانی عمدا حیثیت نظام را بر باد می‌دهند؟
اینکه خواننده‌ای با خواندن اشعاری، هرچند مخالف نظام، به اعدام محکوم شود، با چه منطقی سازگار است؟ منطق حقوقی یا اجتماعی یا سیاسی یا امنیتی؟ شاید هیچ‌کدام.
گاه گفته می‌شود که «منطق حقوقی» مستقل است و استقلال قاضی از همین رو است؛ اما نقد «پوزیتیویسم حقوقی» جایی برای این ادعا باقی نگذاشته است. قاضی نیز مانند همگان درگیر زندگی اجتماعی و تجربه سیاسی است و فارغ از آن نمی‌تواند حکم دهد.
دکتر کیومرث اشتریان در روزنامه شرق نوشت: از همین رو است که مقولاتی مانند عوام‌زدگی، شهری‌زدگی، غرب‌زدگی یا شرق‌زدگی برای یک قاضی نیز صادق است. اینکه یک قاضی باید از کارشناس فنی استفاده کند تا حکمش روا باشد، از همین رو است؛ کارشناس فنی هم محدود به حوزه ساختمان یا امور امنیتی نیست. کارشناس هنری، سیاسی، اجتماعی و بین‌المللی هم از آن جمله است که کمتر به آن توجه می‌شود.
حکم اعدام، خود مشمول همین حکم است. فراموش نکرده‌ایم که سال‌ها پیش حکم اعدام دکتر هاشم آغاجری صادر شد و فضای بین‌المللی را بر ضد ایران برآشفت. چهره‌ای خشن و بی‌تمدن از کشور آفریدند که قرار است یک استاد دانشگاه را به دلیل سخنرانی اعدام کنند. در همان زمان تصور کسانی بر این بود که این صرفا یک تهدید است و او اعدام نخواهد شد؛ و چنین هم شد؛ اما تنها چیزی که برای ایران باقی ماند، چهره‌ای بسیار مخدوش بود.
برخی «دست‌اندرکاران بیرونی» قوه قضائیه بی‌توجه به ابعاد ملی و بین‌المللی چنین احکامی می‌خواهند؛ مثلا به تصور خود بازدارندگی ایجاد کنند یا چهره‌ای انقلابی از خود نشان دهند درحالی‌که آن‌گاه که در مرحله تجدیدنظر چنین احکامی نقض شود، دیگر اعتبار و اقتداری باقی نمی‌ماند و ما می‌مانیم و حیثیتی که بر باد رفته و تبلیغاتی جهانی که به خاطر هیچ و پوچ شکل گرفته است.
درباره پرونده مورد بحث این روزها، برخی از اشعار این «رَپِر» همان محتوایی را دارد که برخی از «خودی‌ها»، خون در دل و پا در گِل، بیان می‌کنند. انتظار دارید همه به یک زبان به نقد اجتماعی-سیاسی بپردازند؟ ظرفیت خود را بالا ببرید؛ بخشی از اصلاح و مبارزه با فساد را به نقدهای تند و تیز جوانان بسپارید؛ حتما ضرر نمی‌کنید و آنان نیز اگر برخورد درست ببینند، شاید زبان خود را اصلاح کنند. حتی اگر زبان خود را اصلاح نکنند، باز هم باید تحمل کنید.
همین‌جا بگویم که من هیچ‌گونه علاقه‌مندی به برخی از رویه‌ها و افکار این نسل معترض ندارم و فاش می‌گویم که آنان نیز به دلیل بی‌تدبیری‌های ما دقیقا مانند خود ما سطحی و خودمحور و دیکتاتور هستند. خجل از ننگ بضاعتیم؛ چون دقیقا «کپی» برابر با اصل خود ما هستند. هیچ تسامحی در بیان ندارند و فقط باید با آنان همدست و هم‌داستان باشیم تا مقبول درگاه‌شان باشیم. برای آنان بسیاری از شخصیت‌های سیاسی درد و رنج‌کشیده که قدم در راه عدالت‌طلبی و آزادی گذاشته‌اند و رنج زندان و تلخی حرمان کشیده‌اند، یکسان‌اند. از منظر آنان همه بر خطایند. تنها خود را بر حق می‌دانند.
درباره توماج صالحی اگر اکنون زیر تیغ نبود، نظرات خود را شفاف‌تر ابراز می‌کردم که حتما خوشایند او نبود؛ اما همه اینها به آن معنا نیست که موافق اعدام آنان باشیم. آزادی چنین هنرمندانی می‌تواند به بهبود درک ما از وضعیت جامعه کمک کند و زخم عمیق مردم را از فساد بازنماید؛ آتشی نهان است اندرین تیغ آبدار. آزادی یادگرفتنی و تمرین‌کردنی است. در درجه نخست این خودِ نظام است که باید درک و تعهد به آزادی را پیشه کند.
وقتی چنین نباشیم، اعتراض نسل جوان بر ما رنگ طغیان و جلوه عصیان به خود می‌گیرد. مسابقه‌ای که در میان برخی مسئولان کشور برای بی‌حیثیت‌کردن چهره ایران در جهان پدید آمده، حقیقتا شگفت‌آور است. گویی این افراد از محیط بسته خویش بیرون نیامده‌اند تا ببینند که یک حکم بدوی اعدام که به خیال خود برای «بازدارندگی» صادر می‌کنند و معمولا در تجدیدنظر نقض می‌شود، چه بلایی بر سر چهره ایران در داخل و خارج می‌آورد.
البته نه چنین است، بلکه محتمل است که برخی به عمد چنین کنند تا پیوندهای حیثیتی جمهوری اسلامی را با مردمان و با جهانیان بگسلند تا در محیطی کاملا گسسته از جهان به تحصیل منافع و تحکیم مواضع خویش بپردازند. نتیجه سخن با رئیس محترم قوه قضائیه است که جز او کسی مسئولیت رسمی در این زمینه ندارد تا به چنین وضعیتی رسیدگی کند. گویی همواره دستانی آلوده در برابر چشم همگان در پی آلوده‌کردن تعمدی چهره ایران در جهان بوده است. شاید از این‌رو مرکز رسانه قوه قضائیه اعلام کرده است که این حکم بدوی و قابل فرجام‌خواهی در دیوان عالی کشور است. از سوی دیگر، سخن با دستگاه‌های فرهنگی نیز هست که با هزینه‌های بسیار فعالیت‌های برون‌مرزی دارند و بازتابی از چهره ایران در جهان نشان نمی‌دهند و در برابر چنین فضای آلوده‌ای از طرف «خودی‌ها» سکوت مطلق کرده‌اند.
خودکشی از رزیدنتها به پزشکان رسیده؛ چرا دکتر سمیرا آلسعیدی خودکشی کرد؟/ «خودکشی پزشکان بهمثابه یک انتحار اجتماعی است»